
رویداد کرج، استان البرز با مرکزیت کلانشهر کرج، سال هاست که به خاطر داشتن ظرفیت های فراوان زیستی و به تبع آن هموار بودن بستر مهاجر پذیری افسار گسیخته، رفته رفته از قالب سنتی، بومی خود در زوایای مختلف خارج شده و مثابه فرشی هزار گره از فرهنگ ها و قومیت های ساکن، به کلکسیونی رنگارنگ تبدیل شده است، اما همین تابلوی پر تنوع و چشم نواز، با تمام داشته های جذاب و جادویی اش و با وجود اینکه به ایران کوچک نامگذاری شده، هرگز نتوانسته در سایه تعصبات قومی و قبیله ای و نبود مدیران کارآمد و کاربلد و فقدان سندی جامع، در عین کثرت به وحدت هویتی مطلوب و ساختاربندی اجتماعی متناسبی دست پیدا کند.
بر این اساس، به رغم تلاش های نسبتا خوب انجام شده از سوی دوستداران دلسوز البرزوند در طی سالیان اخیر، نامگذاری صرفا تقویمی، تزیینی “روز فرهنگی کرج” و تغییر تاریخ آن از ۲۰ فروردین، به ۲۰ مهر، آن هم بدون هیچ دگردیسی محتوایی و تعمیق و تفکر در ظهور و بروز اصالت های آن، به شکل نامعادله ای چند مجهولی درآمده که تا کنون نتوانسته دستاوردی دندانگیر را بر غنای کمی و کیفی این رویداد مهم بیفزاید، تا چه رسد به اینکه بتواند هویت گمشده آن را بازیابی یا برجسته سازی کند.
رنج روز فرهنگی کرج از فقدان برنامه و مدیران پروازی
امری که از آغاز باعث شد تا فلسفه بزرگداشت این روز، در بستر بی برنامگی تصمیم سازان و بی علقگی بسیاری از مسئولان اتوبوسی، پروازی و دیگران تصمیم سازان بی ذوق و سلیقه اش و همچنین بی توجهی نهادهای بالادستی به استفاده حداکثری از ظرفیت نخبگان کارآمد و اندیشه ورزان آگاه، در مقام عمل نتواند “زور فرهنگی کرج” را در حوزه های مختلف فرهنگی، اجتماعی، نمایان سازد و این موضوع نشان داد که کلانشهر کرج، از بی هویتی فرهنگی، اجتماعی ریشه مند، کماکان رنج می برد.
این سر در گمی سریالی حاکی از آن است که تا به امروز، متاسفانه هیچ آسیب شناسی دقیق و مطالعه ای عمیق در این راستا از سوی نهادها و مدیران و متولیان فرهنگی آن جهت تدوین نقشه راهی مطلوب با اتکا به طرح آمایش البرز و یا آمار و اطلاعات مدونی در این حوزه در دستور کار قرار نگرفته؛ چرا که انجام هر گونه اقدام فرهنگی با مبنای هویت آفرینی اصیل، هرگز بدون پشتوانه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و داشتن اطلسی جامع امکان پذیر نخواهد بود.
از طرفی دیگر سال هاست که باوجود شعارهای عاری از عمل مسئولان در این راستا، تکیه بر تصمیمات ویترینی و سخنان تریبونی، تبلیغی دقیقه نودی و یا سخنرانی های پر شور و حرارت صرف در سمینارها، همایش ها و نشست های آیینی و رویدادهای اختصاصی کم هوده و پر هزینه ای با عناوین دهان پرکنی مثل روز کرج و روز البرز، فقط جنبه فانتزی داشته و با وجود سرمایه ظرفیت بی بدیل موزاییک اقوام و چند وجهی فرهنگ ها، در اوج بی توجهی بر زیر ساخت گستری بنیادین در ایران کوچک، فرایند مطالعه و تدوین سند فرهنگی، اجتماعی و چشم انداز جامع این خطه را بسیار دشوار ساخته است.
این در حالی است که نامگذاری روز ۲۰ مهر و برگزاری بسیط و با برکت این رویداد مهم در تقویم البرز، می بایست از کوچکترین واحد اجتماع، یعنی خانواده و سپس محله و مدرسه و مسجد آغاز شود و با ریلگذاری و راهنمایی هدفمند، علی النهایه بتواند، با منابع رایگان مشارکت عمومی مردم و پیشرانی نخبگان و حمایت جدی مسئولان و البته، تبلیغ و تعمیق توام با آموزش و تلاش، در بستر سازی علمی و عملی؛ بنیان های مستحکم مهرورزی به تاریخ و جغرافیا و فرهنگ و آداب و رسوم متنوع و متکثر ساکنانش را چه با عنوان “زادبوم” و چه با عنوان “زیست بوم”، بر مدار حرکت روی بردار جهت دار هویت آفرینی واحد، به نقطه نهایی عشق و علقه راستین به نام کرج گره بزند. با این تفاصیل، وقتی این اتفاق خوشایند رخ داد، با قدرت می توان ادعا کرد، جوهره وجودی کلانشهر کرج، شهر کوه و رود و جاده؛ به درستی بازشناسی شده و اینک به نماد هویت و خود باوری البرز نشینان تبدیل شده است.
از منظر آسیب شناختی جدی، باید تصریح کرد، مادام که روز فرهنگی کرج، بدون حضور و همراهی همه جانبه کافه شهروندانش از هر گروه و گرایشی، و عامه نخبگانش از هر رشته و رسته ای، برگزار می شود اما در بستر اجرای آن، به ایفای نقش موثر تمامی ساکنان پایبند به مفاهیم زادگاهی و زیستگاهی اش، کمترین توجهی نمی شود و طول و عرض برنامه های فاقد عمق و غنا و اثرگذاری بسیط آن، صرفا محدود و منحصر به اجرای نمایش واره ای یک بار در سال و در یک سالن؛ با حضور تعدادی مدیر و مسئول شهری و استانی بی ربط و با ربط! و نیز دعوت از بعضی چهره های خاص و برخی نخبگان گزینشی بسته و وابسته به نهادهای دولتی و شبه دولتی و انعکاس آیتم های نخ نما و سخنرانی تکراری می شود، توقع توفیق هویت سازی داشت!
آسیب شناسی روز فرهنگی کرج
در آسیب شناسی کم و کیف برگزاری «روز فرهنگی» کرج، با وجود این همه ظرفیت و «زور فرهنگی»، که در صورت اثرگذاری بطنی و جامع می تواند رویدادی مهم و معظم به شمار رود، بایستی تصریح کرد که باوجود قلیلی تلاش ها و دلسوزی های علاقه مندان توسعه و تعالی فرهنگ رنگارنگ کرج، اما با استمرار این نوع نگاه محدود و متعصبانه و گاه آغشته به افراط و تفریط های ایسم دار! و عاری از هر گونه حس همگرایی و روح هم افزایی اقوام و فرهنگ های ساکن،هرگز نمی تواند به صرف برگزاری، سنجه عیار اصیل ایرانیت و آیینه نمایشگر جوهره فرهنگی، اجتماعی این خطه گوهر خیز و گوهر پرور، آنگونه که شایسته و بایسته ظرفیت های ظریف و لطیف آن است، باشد.
مطلب مهم دیگر این که تنوع و تعدد قومیت ها در این شهر به نحوی رقم خورده که در ذیل عنوان ایران کوچک، کرج را به بافه رنگارنگی از فرهنگ ها و خرده فرهنگ ها و آداب و رسوم غنی مبدل ساخته است. فرهنگ ها و آداب و رسومی که اغلب از نگاه شهروندان و رسانه ها و نخبگان محلی و ملی مغفول مانده و بلحاظ شناختی هویت شناسی نشده و یا کماکان هیچ آمار و آمایش مدون و مشخصی در این حوزه ها جهت تدوین نقشه راه و برنامه ریزی مطلوب برای بازیابی هویتی اش وجود ندارد.
این ضعف فرهنگی، اجتماعی خطرناک در راستای هویت آفرینی «وحدت» بخش در عین «کثرت» فرهنگی- قومیتی قابل اعتنا و افزایش جمعیت «زیست بومی» کرج از جمعیت «زاد بومی» آن، در حالی تداوم دارد که مهاجرت اقوام مختلف، بویژه در بازه زمانی کمتر از ربع قرن اخیر در استان البرز و بویژه در مرکز آن کرج؛ موجب گردیده تراکم جمعیتی و به تناسب آن نمایه قومیتی، طبق گزارش نهادهای متولی به بیش از ۱۲۵ درصد افزایش پیدا کند که از این میزان جمعیت ساکن، در حال حاضر فقط ۴۵ درصد بومی استان و شهر کرج بوده و الباقی ۵۵ درصد جمعیت آن را کوچندگان سایر استان ها و شهرستان ها تشکیل می دهند.
بایستی تصریح کرد که این روند شتابناک،در سایه غفلت تصمیم سازان و سیاستگذاران فرهنگی- اجتماعی در طول سال های متمادی، باعث شده تا کلانشهر کرج به کلان ترین قطب جاذبه جمعیتی با قطب نمایی از فرهنگ ها و قومیت ها و آداب و رسوم مهاجر مبدل شود که بی گمان، عمده علت آن، مجاورت با پایتخت و فراهم بودن فضای زیستی و نیز مهیا بودن شرایط اشتغال و کارورزی به دلیل کثرت شهرک ها و شرکت های تولیدی، صنعتی، کشاورزی و دامپروری فراوان و در عین حال،نسبت به تهران، ارزان و سهل الوصول بوده است.
جان مایه کلام اینکه، از آنجایی که در حال حاضر؛ فرهنگ، مهم ترین بخش برای هر گونه برنامه ریزی علمی، علمی در استان البرز است، فلذا دشوارترین بخش در مطالعات آمایش دقیق استانی نیز مربوط به همین بخش مهم است. زیرا با وضعیت فرهنگی، قومیتی و تکثر آداب و رسوم گسترده در این جغرافیا، به تعداد افراد ساکن و نگرش های فرهنگی موجود ساکنان آن، دیدگاه های فرهنگی مختلف و نگرش های سلیقه ای، ذوقی متلون وجود دارد که همین امر، تجویز نسخه ای واحد برای هویت سازی مطلوب را برای برنامه ریزان با معضل روبرو ساخته است.
به عبارت دیگر، با وجود چنین شرایط دشواری، به سختی می توان در ترازوی اجتماعی، بین کفه”روز فرهنگی” و کفه “زور فرهنگی”، تعامل، توازن و تعادل لازم را ایجاد کرد و اساسا با این فرمان، رسیدن به شاهراه وحدت از شوارع کثرت، تهیه سند جامع هویتی که هیچ، بلکه تدوین قوی ترین طرح ها و نقشه راه های فرهنگی را نیز ناممکن می سازد تا در عمل، حرفی برای گفتن نداشته باشند. زیرا فرهنگ موضوعی مطلق نیست که بتوان برای آن نسخه واحد یا حکم و چهارچوب و دیدگاه قالب داری را معین و مشخص کرد و همین تکثر موجب شده تا برنامه ریزان فرهنگی نتوانند تعادلی در بین عرضه و تقاضای حوزه های فرهنگی، اجتماعی هویت ساز در شهر کرج و استان البرز، به تناسب و فراخور با جمعیت پیوسته در حال سرریز آن ایجاد نمایند.
کوتاه سخن اینکه، مادام که سیاستگذاران فرهنگی، اجتماعی شهر زیر ساخت های کافی را با استناد به ویژگی های فرهنگی، اجتماعی اقوام مختلف آماده ننمایند و در این مسیر از مشارکت موثر، نخبگان عرصه های مختلف، اهالی حوزه و دانشگاه و نیز مشارکت و پشتیبانی تکلیفی تمام دستگاه های اجرایی استان برای جمع آوری اطلاعات لازم در طرح آمایش استان البرز بهره نگیرند، بعید است به این زودی ها بتوان انسجام فرهنگی، اجتماعی مطلوب را در در بین اقوام تاریخ مند ساکن در جغرافیای متراکم این خطه، نهادینه کرد و با اتکا و استناد بر اطلاعات جامع آن، نسخه هویت سازی واحدی را در دستور کار قرار داد.
چرا که پنجره هویت یابی و هویت سازی واحد، تنها از طریق تدوین و تنظیم نقشه راهی مشخص بر روی ساکنان عاشق زاد بوم و علاقمند به زیست بوم شهر هزار فرهنگ و هزار قوم کرج گشوده خواهد شد.
انتهای پیام/




